Wednesday, December 28, 2005

دو ماه بیشتره که تحویلش نمی گیرم. چشمک می زنه. دستمو به طرفش دراز می‌کنم اما اون لبهاشو نزدیک لبهام می کنه. چشمهامو میبندم اما یه برقی تو چشمهام هست که اجازه نمی ده زیاد ببندمشون. یه چیزی داره میگه. آهان یادم اومد. زانوهامو جمع می کنم. سرمو بین بازوهام می زارم و به زانوهام تکیه می کنم. آروم با خودم زمزمه می کنم
تشنه معنی منم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home