Friday, January 13, 2006

همیشه وقتی سوار اتوبوس می شم تا برگردم تهران، یکی از بزرگترین غصه هام اینه که چه جوری خودمو سرگرم کنم تا این 6 ساعت عذاب آور تموم شه. اما دیروز یه همدم کوچولو مامانی داشتم. یه نی نی خانومه 2 یا 3 ساله، که تازه زبون باز کرده بود. یه دنیا حرف واسم داشت. اما من ازهر ده تا کلمه که می گفت، فقط یکیشو می فهمیدم. خواستیم که پیاده شیم بهش گفتم یه بوس به من میدی؟ اونوقت لبهای سرد و کوچولوشو غنچه کرد و ...

پیاده که شدم هوا اونقدر سرد بود که انگار همه آدمها دارن سیگار میکشند. اما از برفی که اونهمه مشتاق دیدنش بودم خبری نبود. دیدی یه گونجیشک وقتی توی هوای سرده، قلبش چه تند تند می زنه؟ قلب من هم داره همونجوری می زنه. بزار ببینم فردا چه خبره؟ آهان، امتحان تافل دارم. اما اون دیگه برام مهم نیست. هر چی هست ماله امروزه!

18 Comments:

Anonymous Anonymous said...

god bless u mate!

13 January, 2006 08:54  
Anonymous Anonymous said...

منم یه بار یه همصحبت مثل تو داشتم. یه دختر کوچولوی 5-6 ساله. از خود تهران تا انزلی برام شعر خوند! خیلی حال میده. در ضمن اینقدر برنامه های تلویزیونو نگاه نکن رو لهجهت تاثیر داشته بید جیگر

13 January, 2006 10:00  
Anonymous Anonymous said...

va hala adam barfi ke sakhtam dare ab mishe va chand roze dige age aftab betabe hich asari nist.

13 January, 2006 11:20  
Anonymous Anonymous said...

..!

13 January, 2006 13:23  
Anonymous Anonymous said...

چه بوسه ای

13 January, 2006 16:06  
Anonymous Anonymous said...

مرسي كه به من سر زدي و چه سفر خوبيو شروع كردي اميدوارم هميشه يه همسفر باحال داشته باشي

13 January, 2006 16:14  
Anonymous Anonymous said...

مگه کجایی که تا تهران 6 ساعت راهه؟

14 January, 2006 00:23  
Anonymous Anonymous said...

alan ehtemalan khabi omidvaram tofelet khoob sheh

14 January, 2006 02:02  
Anonymous Anonymous said...

سلام.. خوبه همدم بودن با یه نی نی خانوم خیلی عالیه. بهتر از همدم بودن با آدمهای بزرگیست که همیشه ناله و گله و شکایت دارن از همه چی و همه کس.امیدوارم امتحانتم خوب داده باشی.

14 January, 2006 09:30  
Anonymous Anonymous said...

سلام.. خوبه همدم بودن با یه نی نی خانوم خیلی عالیه. بهتر از همدم بودن با آدمهای بزرگیست که همیشه ناله و گله و شکایت دارن از همه چی و همه کس.امیدوارم امتحانتم خوب داده باشی.

14 January, 2006 09:31  
Anonymous Anonymous said...

آهان
من حرفه ایم یا یو؟
این کامنتت منو برد فضا
بازم خوشحالم کن
فدات
یا علی

14 January, 2006 12:13  
Anonymous Anonymous said...

از لطفتون ممنون...ميام اينجا از اين ببعد و ميخونم.به تهران خوش اومديد باز

14 January, 2006 19:00  
Anonymous Anonymous said...

هر چي هست مال امروزه........
نمي شه گفت ........
ما با خاطراتمون زندگي نمي كنيم؟
يا آرزو هامون مربوط به چه زماني ميشه؟
بازم از اينكه وبلاگمو خوندي ممنون...

14 January, 2006 19:53  
Anonymous Anonymous said...

گنجشك خيس زير باران سخت ميلرزد

14 January, 2006 20:41  
Anonymous Anonymous said...

احساس خنگی بهم دست داد. عیب نداره سرکار باشم. دلم می خواد درباره ش
فکر کنم و حتی اگه به نتیجه نرسم.
/ اما توی نوشته ی این پستت حس خوبی بود.

15 January, 2006 11:43  
Anonymous Anonymous said...

سلام. من چقدر از اینجا خوشم اومده. ممنون من پیدا کردی:)

15 January, 2006 12:38  
Anonymous Anonymous said...

امتحان چطور بود؟

15 January, 2006 16:28  
Anonymous Anonymous said...

hey mate! I like ur blog man!

17 January, 2006 04:50  

Post a Comment

<< Home